Trekking…Day 3
Today as I wrote I woke up t 6:15 as usual and I saw again the sky is full of cloud and just afew of was empty and there was no hope to have a sunny day and in the other hand my clouths were wet and I had to wait for them ,so I started a little bit later than everyday ,about 8:15 and just after 5 minuts I met 2 Franch guys and after a short speak we jointed and we started a day together.just after half hour sun cames out from clouds and there was very nice hit from sunlight and it was a hope to have a good day . We walked a little bit fast due to Paol and ….. were in a good moud and they had rest last day in guest house.again we had to came down from many stony steps and fur sure after that again go up from another steps ,up and down ,up and down….till Bamboo.
By the when we were walking we talked about our trip and so and after 2 hours saddenly Paol said that hey guy you came from Butwal,I said yes.I met 2 guys on motorbike on the way and we shaked hand for each on the road and now after about 10 days they said hey we shaked hand for you and so …it was funny and now we were frinds and we were treking together .however in Bamboo again weather changed and rain begans ,so we had no choice except staying there ,due to after here we had to go up and there is very cold and full of snow and there was no place for risk and trekking onder rain .so we wait for weather and if it becoms good we will continue and if no we have to stay here in guest house and the weather never changed.maybe Annapurna dosnt like to let us to meet it and regarding to my dream which I saw last night we will have some problem in our trek and it would be defficult to get Anapurna BC but just I have to see what will happen tomorrow .
So it was about 12 that we arrived here and after that just we sat on the dining hall and we talked and played and saw our pics which we took.today I feel a little bit cold which it is due to walking under rain yesterday and hope tommarow it will gone.also today we asked some trekkers who were coming back from Himalaya hotel and all of them saied that way is closed and lodges also are closed due to too much snow and they couldnt get A.B.C .also there is some very dangrus points in this way and in fact it is just the trail has dangrus piont in Nepal due to avelanche and every day there is many avelanches .I hope tommarow we have a good weather and we can see some view of mountains .
2 March 2007
روز سوم
امروز هم مثل همیشه ساعت 6:15 صبح از خواب بیدار شدم وآسمون دوباره پر از ابر بود واز این آسمون هم نمیشد انتظار هوای آفتابی رو داشت از طرفی هم لباسهام هنوز کمی خیس بودند وبایستی صبر میکردم تا کاملا خشک بشه ، واسه همین کمی دیرتر حرکت رو شروع کردم.
نزدیک ساعت 8:15 راه افتادم وبعد از چند دقیقه 2تا فرانسوی را دیدم وبعد از صحبتی کوتاه باهمدیگه همرا شدیم وبعد از نیم ساعت هم خورشید از پشت ابر بیرون آمد ویک گرمای لذت بخش و یک روز آفتابی.
ما کمی تند راه میرفتیم چونکه پل وسیریل (دو مرد فرانسوی ) تو شرایط خوبی بودند وبارشون هم سبک بود علاوه بر اینکه روز قبل هم استراحت داشتند. امروز بایستی همه اون پله هائی رو که دیروز بالا آمده بودیم ،دوباره پائین میرفتیم تا به کف رودخانه برسیم و بعدش دوباره بالا میامدیم تا به روستای بعدی برسیم وهمش بالا وپائین روی تپه ها تا خود بامبو
زمانیکه تو جاده باهم راه میرفتیم از سفرهامون برای همدیگه تعریف میکردیم و بعد از حدود 2ساعت موقعی که من مشغول صحبت بودم یک مرتبه پل گفت:هی توهمونی نیستی که قبل از باتوال با دوچرخه میومدی و واسمون دست تکون دادی؟؟ما با یک موتور از کنار تو رد شدیم.
من تازه فهمیدم که 10روز پیش اونها رو تو جاده دیده بودم وبرای همدیگه دست تکون داده بودیم و حالا بطور اتفاقی باهم همراه شده وترکینگ میکردیم.
در بامبو بودیم که دوباره هوا ابری شد و بارون گرفت وما هیچ چاره ای بجز موندن نداشتیم چون از اینجا به بعد هواسرد میشد و ما نبایستی خیس میشدیم بلکه باید لاباسهامون رو حفظ میکردیم . منتظر شدیم تا اگه بارون قطع شد به راهمون ادامه بدیم وگرنه همونجا بمونیم ،مثل اینکه آناپورنا نمیخواست اجازه بده تا به دیدنش بریم و طبق خوابی که دیده بودم توی راه مشکلات زیادی برام اتفاق میافته اما خدا بزرگه فقط باید دید فردا چه اتفاقی میافته.
ما ساعت12 به بامبو رسیده بودیم و فقط رفتیم تو سالن غذا خوری نشستیم وبازی کردیم وحرف زدیم وعکسهای سفر را تماشا کردیم.
روز کمی احساس سرما خوردگی میکنم که نتیجه پیاده روی زیر بارونه و امیدوارم که فردا حالم خوب بشه.
امروز از بعضی از نفراتی که از منطقه برمیگشتند راجع به مسیر سوال کردم و اکثر اونها گفتند که بدلیل بارش برف اکثر مسیرها و مهمانسراها بسته است واکثر اونها به کمپ اصلی نرفته بودند.
همچنین توی مسیر چند نقطه خطرناک بود که مدام بهمن میامد و مهم اینکه نمیفهمیدی کدوم نقطه بهمن داره چون برفها از بالا میریخت روی طاق و از اونجا پائین میامد و منطقه اصلا قابل تشخیص نیست واین منطقه یکی از سخت ترین مسیرهای تراکینگ در نپال است که خطر بهمن داره.
به هر حال چاره ای جز رفتن نیست فقط امیدوارم که فردا هوا خوب باشه و دید خوبی نسبت به کوهستان داشته باشم.