Kuala lumpur
Such a nice city ful of light and building and just it is incomparible to the places which I have biked til now.everything is clean and drivers are riding really carfully and one thing very important ,,,they dont use of horn alot !!!! and it is wonderful .but the weather is too hot and humid and even breathing is defficult and for sure it would be really defficult cycling here ,but there is no choice and I have to do,for a few month I will have this.
When I arrived to KUL it was night and a day after one of the members from HC came and picked me up and now I am staying with him in his house.C.K.Tang who is orginally from China is really kind and really considrable and he is doing his best.2 nights befor they orgnised a HC meeting with some members from India,Germany,Malasya,England and for sure Iran and we had a nice dinner.
Yesterday I could get my visa for Thailand and just today I started to get another visa for Combodia and also Australia and it will take a few days and after that I will start again my journay and I am happy.by the way Benno-my cyclist frind from Sweetzerland-also he arrived to Malasya and hope I can meet him again on the road.
Today I found a very nice bicycle shop and just tomorrow I have to bring my bike there to find a solution to repair it and orgnising a program for planting tree and …till now I didnt have much time to visit the city well and just I hope during the weekend I can do it.
13 April 2007
کوالالامپور
شهری زیبا و پر نور با ساختمان های فراوان و بسیار متفاوت از دیگر جاهایی که تا به حال در آنجا رکاب زده ام.همه چیز پاکیزه است و رانندگان با دقت تمام رانندگی می کنند و نکته ی مهم آنکه زیاد بوق نمی زنند.و این فوق العاده است.اما هوا بسیار گرم و مرطوب است تا جایی که سخت می شود نفس کشید و قطعا رکاب زدن در اینجا مشکل است اما چاره ای نیست و من به مدت یک ماه باید این کار را انجام دهم و این شرایط ادامه می یابد.
هنگام شب به کوالالامپور رسیدم و روز بعد یکی از اعضای اچ سی به دنبالم آمد و مرا برد.حالا در خانه اش هستم.سی کی تانگ با اصالت چینی مردیست مهربان و به بهترین شکل کارهایش را انجام می دهد .او 2 شب قبل ملاقاتی با دیگر اعضای اچ سی از کشور های هند و آلمان و انگلیس و مالزی و قطعا ایران ترتیب داد.و ما شام خوبی با یکدیگر خوردیم.دیروز توانستم ویزای خود را برای تایلند بگیرم و امروز به دنبال ویزای دیگری برای کامبوج و استرالیا هستم.حدود چند روزی طول می کشد و پس از آن دوباره سفر خود را آغاز خواهم کرد .همزمان یکی از دوستان رکابزنم به نام بنو از سوییس به مالزی رسیده است و امیدوارم یکدیگر را دوباره در جاده ببینیم.امروز یک مغازه ی دوچرخه پیدا کردم و فردا دوچرخه ام را به آنجا می برم تا برای تعمیرش چاره ای بیابم و برای کاشتن درخت برنامه ریزی کنم.تاکنون فرصت کافی برای بازدید شهر نداشته ام و امیدوارم در تعطیلات بتوانم این کار را انجام دهم .