Cylinder of Cyrus
I am Cyrus , king of the world , great king , mighty king , king of Babylon , king of the land of Sumer and Akkad, king of the four quarters , son of Cambyses , great king of Ashnan , grandson of Cyrus, great king , king of ashnan , descendant of Teispes , great king , king of Ashnan , progeny of an unending royal line , whose rule Bel and Nabu cherish , whose kingship they desire for their hearts pleasure.When I ,well-disposed ,entered Babylon , I set up the seat of domination in the royal palace amidst jubilation and rejoicing.Marduk the great god caused the big-hearted inhabita -nts of Babylon to…me.Isought daily to worship him.My numero -ustroops moved about undisturbed in the midst of babylon. I did not alow any to terrorise the land of/sumer/and Akkad. I kept in view the needs of Babylon and all its sanctuaries to promote their well-being . The citizens of Babylon ……… I lifted their unbecoming yoke. Their dilapidated dwellings Irestored.Iput an end to their misfortunes . At my deeds Marduk , the great lord, rejoiced,and to me,Cyrus , the king who worshipped him , and to Cambyses my son,the offspring of (my)loins , and to all my troops he graciously gave his blessing , and in good spirits befor him we / glorified / exceedingly his high / divinity / . All the kings who sat in throne rooms , throughout the four quarters , from the Upper to Lower Sea , those who dwelt in ….. , all the kings of the west country who dwelt in tents , brought me their heavy tribute and kissed my feet in Babylon . From …..to the cities of Ashur and Susa , Agade , Eshnuna , the cities of Zamban , Meurnu , Der , as far as the region of the land of Gutium,the holy cities beyond the Tigris whose sanctuaries had been in ruins over a long period,the GODs whose abode is in the midst of them , I gathered together all their inhabitants and restored (to them ) their dwellings . The GODs of Sumer and Akkad whom Nabonidus had , to the anger of the lord of the GODs , brout into Babylon , I , at the bidding of Marduk,the great lord made to dwell in peace in their habitations , delightfull abode , May all the gods whom I have placed within their sanctuaries address a daily prayer in my favour befor Bet and Nabu,that my days may be long , and may they say to Marduk my lord . “ May Cyrus the king who reveres thee,and Cambyses his son ….
This is the first declaration of human right during the history in the world that was written by Cyrus .
11 May 2007
منشور کوروش
منم کوروش ،شاه جهان ،شاه بزرگ ، شاه توانمند ،شاه بابل ،شاه سومر و اکد ،شاه چهار گوشه ی جهان.پسر کمبوجیه شاه بزرگ…نوه ی کوروش ،شاه بزرگ..نبیره ی چیش پیش ،شاه بزرگ..
آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم ،همه ی مردم گام های مرا با شادمانی پذیرفتند.در بارگاه پادشاهان بابل بر تخت شهریاری نشستم.مردوک خدای بزرگ دل های پاک مرم بابل را متوجه من کرد..زیرا من او را ارجمن و گرامی داشتم.
ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شد .نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد شود.وضعیت داخلی بابل و جایگاه های مقدسش قلب مرا تکان داد…
من برای صلح کوشیدم.
من برده داری را برانداختم ،به بدبختی آنان پایان بخشیدم .فرمان دادم که همه ی مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند.فرمان دادم که هیچ کس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند.
مردوک خدای بزرگ از کردار من خشنود شد..او برکت و مهربانی اش را ارزانی داشت.ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم…
من همه ی شهر هایی که ویران شده بود از نو ساختم.فرمان دادم تمام نیایشگاه هایی که بسته شده بود بگشایند.همه ی خدایان این نیایشگاه ها را به خود جاهای خود باز گردانم.
همه ی مردمانی گه پراکنده و آواره شده بودند را به جایگاه های خود برگرداندم و خانه های ویران آنها را آباد کردم.همه ی مردم را به همبستگی فرا خواندم .همچنین پیکره ی خدایان سومر و اکد را که نبونید بدون واهمه از خدای بزرگ به بابل آورده بود ،به خشنودی مردوک خدای بزرگ و به شادی و خرمی به نیایشگاه های خودشان بازگردانم.
بشود که دل ها شاد گردد.
بشود ،خدایانی که آنان را به جایگاه های مقدس نخستین شان بازگردانم ،هر روز در پیشگاه خدای بزرگ برایم زندگانی بلند خواستار باشند.بشود که سخنان پربرکت و نیک خواهانه برایم بیابند.بشودکه آنان به خدای من مردوک بگویند:”به کوروش شاه ،پادشاهی که تو را گرا می می دارد و پسرش کمبوجیه ،جایگاهی در سرای سپند ارزانی دار.”
من برای همه ی مردم جامعه ای آرام فراهم ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم.
این اولین اظهارنامه ی حقوق بشر در طی تاریخ جهان است که توسط کوروش به ثبت رسیده است.