Trekking…Day 6
We did what that we were looking for and now just we had to come back to Pokhara.for sure it is defficult to do it on one day and also we didnt like to kill ourself,but also we didnt like to wast our time.so we started our trekking early in the morning and just we had to cames down and some time up.many many stairs and going up and down which is not so good for knees.specially befor Chamrung we had to come down to the river and again go up to the top of hill and again go down to river to Jhinuw which was very hard.
However we could arrive to Jhinuw about 3 in the afternoon and we found it good place to rest at night specially because of its hot spring .after lunch we went to the river and we bathed on the hot spring and woooow how it was wonderful.very warm water after 6 days trekking on th enature and just close to river. I dont now how much time we spent there just I know that when we cames out sky was complatly dark and we becams complatly fresh.after that just we came to out guest house and we ate dinner on the roof top and talking with a guy fron Canada.so I preffer to came down and see my pics and write my story . it is about 11 pm right now and just I want to go and sleep and by hope tomorrow we will be in Pokhara and I can read my emails and after a few days rest again continue my way.
5 March 2007
گزارش روز ششم از حرکت به سمت بیس کمپ آناپورنا
چیزی رو که دنبالش بودیم به دست آورده بودیم و بایستی برمیگشتیم به پخارا ولی امکان نداشت که یک روزه به اونجا برسیم وباید دوروزی توی راه میموندیم .چون اصلا علاقه ای نداشتیم خودمونو بکشیم صبح زود شروع کردیم به پائین رفتن وگاهی هم دوباره باید میرفتیم بالا.
تقریبا تمام مسیر پله بود وپائین رفتن از اونها خیلی آزاردهنده بودولی چاره ای نبود درحالی که برای زانوهام خیلی مضر بود ومنهم که حالاحالاها زانوهامو لازم دارم.
نزدیک ساعت 3بعداز ظهر به جینو رسیدیم و با وجود یک آب گرم خیلی خوب در اونجا تصمیم گرفتیم شب همونجا توقف کنیم .یک آب گرم طبیعی بسیار زیبا وبسیار گرم و لذت بخش کنار رودخانه مخصوصا بعد از یک پیاده روی بسیار سخت و طولانی..
بعد از نهار رفتیم تو آب گرم ، وووواااای اصلا قابل توصیف نیست ، آبگرم تو هوای سرد ، زیر آسمون نه سقفی بالای سرت هست وچون هوا رو به تاریکی بود همه رفتن و ما تنها موندیم وحسابی حالشو بردیم . نمیدونم چقدر زمان گذاشتیم واسه آب گرم ،فقط میدونم وقتی اومدیم بیرون هوا کاملا تاریک تاریک بود وما کاملا تمیز و سرحال شده بودیم و رفتیم تو رستوران روی پشت بام و شام ویک قهوه داغ و گپ زدن.
دوستام رفتن بخوابن ولی من موندم تا بنویسم چون سه روزی هست که گزارشی ننوشتم وباید قبل از اینکه جزئیات رو فراموش کنم اونها رو ثبت کنم .تا دیروقت مینوشتم و وقتی رفتم بخوابم دیدم که یادشون رفته برام پتو بزارن وباید شب رو با یه ملحفه سر میکردم به همین خاطر هرچی لباس داشتم پوشیدم ولی باز هم کمی سرما خوردم واین بعضی وقتها بد نیست، قدر جای گرمو بهتر میفهمی.!!!!!