Planting tree and workshop in Artzakh dormitory
In Yerevan after I had few days rest and getting to know again what I have to do while I am traveling I began to realize where I am and what I should do.
It took me few days to born again in my original world which I was away for such a long time.
after 2-3 days I began to look for a place to plant a tree and of course Red Cross was one of the places I knocked for an opportunity to find somewhere for my job.
I went to ICRC but they actually couldn’t help and then I visited IFRC and after having the same result I met Annaka McDowall at Armenian Red Cross.
As she has something to do with refuge kids in Artzakh dormitory she could fix a date to be there for planting a tree.
In Tuesday afternoon we had an appointment at 4pm.
In the morning after I couldn’t do anything with Russian visa I went to Kazakhstan embassy which was next to Iranian cultural house. I went there and I found there is one Iranian school in Yerevan I could go also for tree planting.
In the afternoon Gagik ( my Armenian host) sent me to the Red Cross and we all together went to Artzakh dormitory.
there was I think 12-15 kids between 8-12. As usual we talked a bit and I showed them some pictures and we continued our workshop and at last we planted a tree.
I was thinking how much work we need to do with these kids to educate them and teach them how to behave with our planet.
Even thinking of that makes me crazy….so let don’t think about it and just do what we can.
Many thanks to Annaka, Lilly and Anna and also Gagik who helped me to do my job.
5 April 2011
درخت کاری در مرکز آرتزاخ
کاشتن درخت و برگزاری کارگاه در آرتزاخ
در یروان پس از قدری استراحت و تمرکز بر روی کارهایی که در حین سفرم باید انجام دهم ، بیشتر به این موضوع که کجا هستم و چه می خواهم بکنم پی بردم. چند روزی طول کشید تا دوباره توانستم در دنیای خود که مدت ها از آن دور بودم متولد شوم.پس از 2-3 روز، به جایی برای کاشتن درختی گشتم و صلیب سرخ یکی از مکان های مورد نظرم برای این هدف بود.به ICRC رجوع نمودم اما حقیقتا آنها قادر به همکاری نبودند.سپس به IFRC رفتم و همان نتایج حاصل شد، اما آناکا مکدل را در صلیب سرخ ارمنستان دیدم.با توجه به اینکه او مسئول رسیدگی به کودکان بی سرپناه در آرتزاخ بود می توانست روزی را برای کاشتن درخت معین نماید.روز سه شنبه عصر ما قرار ملاقاتی در ساعت 4 عصر داشتیم.هنگام صبح ،پس از اینکه نتوانستم برای ویزای روسیه کاری انجام دهم به سفارت قزاقستان رفتم. در آنجا بود که باخبر شدم یک مدرسه ی ایرانی در یروان وجود دارد .می توانم به آنجا رفته و درختم را بکارم. بعد از ظهر گاجیک (میزبان ارمنستایم) مرا به صلیب سرخ فرستاد و با هم به
dormitory آرتزاخ رفتیم.
حدود 12-15 دانش آموز در سنین 8-12 در مدرسه حضور داشتند.مانند سابق کمی صحبت کردیم و تعدادی عکس به آنها نشان دادم و در ادامه ی کارگاه درختی کاشتیم.به این فکر میکردم که این کودکان چقدر نیازمند آگاهی و آموزش در ارتباط با محیط سیاره مان هستند.
حتی فکر کردن به آن نیز مرا بسیار مشتاق می سازد.بنابراین تنها آنچه در توانم هست انجام می دهم.از آناکا و گاگیک بسیار ممنونم که در انجام این فعالیت مرا یاری رساندند