Koh Tao…a beautiful island
[[{“type”:”media”,”view_mode”:”media_original”,”fid”:”1225″,”attributes”:{“class”:”media-image”,”height”:”393″,”style”:”float: left; margin-top: 4px; margin-bottom: 4px; margin-left: 8px; margin-right: 8px;”,”typeof”:”foaf:Image”,”width”:”300″}}]]We arrived to Kohtao about 5 in the morning and I was trully sleepy and tired.I could save my body fresh in my mind but it was like a colaps for my body and really I finished.when we arrived to Kohtao I asked Jeff who is from USA to take a room together and shar the room to make it cheeper and save money and he accepted ,so we were looking for a place and regarding to his guid book we were looking for a guest house on the north of island next to the beach.
Koh Tao…a beautiful island
[[{“type”:”media”,”view_mode”:”media_original”,”fid”:”1225″,”attributes”:{“alt”:””,”class”:”media-image”,”height”:”393″,”style”:”float: left; margin-top: 4px; margin-bottom: 4px; margin-left: 8px; margin-right: 8px;”,”typeof”:”foaf:Image”,”width”:”300″}}]]We arrived to Kohtao about 5 in the morning and I was trully sleepy and tired.I could save my body fresh in my mind but it was like a colaps for my body and really I finished.when we arrived to Kohtao I asked Jeff who is from USA to take a room together and shar the room to make it cheeper and save money and he accepted ,so we were looking for a place and regarding to his guid book we were looking for a guest house on the north of island next to the beach.after half hour searching we could find it and I told him that just I wanna sleep and dont wake me up and let sleep as my body needs.so I slept till 11am and then looking for a place to eat ,after lunch we went to another beach at west to watch sunset and we rented a couple of musks and we did some snorkling there ,I did snorkling in Phi phi island but here has more corals and more colorfull corals but fishes in Phi phi were more beautiful than here and more colorful.however it was wonderful.after few hours snorkling we came bach room to take a shower and having dinner and we decided to rent a kayak for following day but we were really tired and we woke up about 10,so it was a little bit late for kayaking and in the other hand I preffered to save energy for cycling and save the time due to my visa is going to finish and I have to get Bangkok befor 28th of June to extend it ,also my body was down in last few days and I had to recover it ,so I decided to have more rest and just snorkling.
There is a beach in east part of island which is Shark bay and there is many Sharks and water is very calm and no more wave and perfect for snorkling.so we went there after having breakfast and just I jumped on the water and just I came out after about 3 hours which is too long for snorkling and swiming.but it was wonderfull…yes I saw Shark 5 times and just I know how it is great swiming with Shorks,dont worry they are not dangerous there and they are calm.they are not so big and biggest one which I have seen was just about 70cm but it was amasing.really I cant explain how it is nice swiming whithin school fishes which are 1000s of small fishes swiming together.and a group of 100 colorful fishes swiming and watching them from very close.I brought a Banana with my self and gave it to the fishes and too many fishes biting my fingers for Banana and they were surounding my and …..just you have to experiance it by yourself to know who it is great and joyful.after that just I came back to have a shower and having dinner with Jeff in a very nice restaurant on the beach and now I sat on the beach writing and Jeff is reading his book inside the room.there is many restaurant on this beach and they all have colorful lights which has a nice picture on the water and a guy who is doing fire working to encorage people to stay more in the restaurant and for sure drinking more beer and spend moore money there and loudy rock musinc and also loudy sound of laghing people drinking beer enjoying themself and I am looking them from far and listening my favorite music ( Shajarian ) enjoying sound of water and waves and colors on the water and for sure looking happy people,I like it happy people who never think about war and just they like to enjoy and they dont disturb any body and just they like to be happy.lets them be happy and I can enjoy of their happiness,by watching them.there is a frase os Edvardo Galeano who said “there is a board in a restaurant in madrin which is ..please dont sing,there is board in a train station in ….which is ..please dont play with your weels…….so nice due to there is some people who are still singing and playing “yes so nice ,there is many people who are happy enjoying themself.
It is late at night now and I have to make some pictures for website and then collecting my loggages and then sleep.I decide to take a fast boat for tomorrow morning and go to Champhon and tomorow afternoon start cycling ahead to Bangkok and my next long stop will be Bangkok.( but as you know I have no plan and it is just in my mind and if it changed ….changed and I will follow happenings ) sp let see what will happen.
21 June 2007
جزیره کوتائو
ما ساعت حدود ساعت پنج صبح رسیدیم من خیلی خوابم میومد و حسابی خسته بودم. من میتونم با فکرم بدنمو سر حال نگه دارم ولی این دفعه دیگه تموم کردم. وقتی به کوتائو رسیدیم من از جف که امریکایی است خواهش کردم که یک اتاق با هم بگیریم که برامون ارزون تموم شه و پولامونو ذخیره کنیم .او هم قبول کرد.ما با استفاده از کتاب راهنمای اودر شمال جزیره، نزدیک ساحل برای پیدا کردن یک مهمان خانه رفتیم پس از یک ساعت ونیم جستجو موفق شدیم من به جف من می خوام تا جایی که بدنم نیاز داره بخوابم و منو بیدار نکنه . تا ساعت یازده صبح خوابیدم پس از آن به دنبال جایی برای خوردن رفتیم. پس از ناهار ما به ساحل دیگری در غرب جزیره رفتیم تا غروب خورشید را تماشا کنیم ما دو تا ماسک اجاره کردیم و مقدار غواصی کردیم. من در جزیره فی فی غواصی کرده بودم ، اما اینجا مرجان داشت مرجانهای رنگارنگ ولی ماهیهای فی فی خیلی زیبا تر و رنگارنگ تر از اینجا بودند. به هر حال خیلی جالب و دیدنی بود. پس از چند ساعت غواصی ما به اتاقمان برگشتیم بعد از شام تصمیم گرفتیم برای روز بعد یک کایاک اجاره کنیم اما ما واقعا خسته بودیم. ما تا ساعت ده صبح خوابیدیم. کمی برای قایق سواری دیر بود به عبارت دیگه من ترجیح دادم انرژیمو برای رکاب زدن ذخیره کنم ویزای من داشت تموم میشد و باید تا قبل از بیست و هشتم ژوئن برای تمدید ویزا به بانکوک بروم، همچنین در این چند روز اخیر بدنم خیلی افت کرده بود باید دویاره به حال اول برمی گشتم ، بنا براین تصمیم گرفتم که استراحت بیشتری کنم و ترجیح دادم غواصی کنم
ساحلی در غرب جزیره است که کوسه های زیادی داره و آب خیلی آرومه و موج نداره و برای غواصی عالیه. ما بعد از اینکه صبحانه را خوردیم پریدم تو آب و بعد از سه ساعت اومدم بیرون که برای غواصی و شنا زمان زیادیه. اما خیلی جالب بود…من پنج بار کوسه دیدم شنا با کوسه ها خیلی جالب بود. نگران نباسید آنها خطرناک نیستند و آرام هستند. آنها خیلی بزرگ نیستند و بزرگترین آنهایی که من دیدم هفتاد سانتیمتر بود اما خیلی شگفت انگیز بود. من واقعا نمی تونم توصیف کنم که چقذر شنا کردن بین یک دسته ماهی چقدر خوشایند است ، هزار ماهی کوچک که با هم شنا می کنند و یک گروه صد تایی ماهی های رنگی و از نزدیک با آنها شنا کردن.من یک موز با خودم برده بودم و ماهی های زیادی انگشتهای منو می گزیدن برای موز و منو محاصره کرده بودند… با خودتون تصورشو کنید چقدر با شکوه و لذت بخشه. بعد از آن که برگشتیم اول یک دوش گرفتم بعد با جف رفتیم یک رستوران خوب در کنار ساحل شام خوردیم من الان کنار ساحل مشغول نوشتن هستم و جف دار تو اتاق کتابشو میخونه. یه عالمه رستوران کنار ساحل اینجا هست که همه شون چراغهای رنگی دارن که تصویرشون تو آب خیلی قشنگ شده و یک نفر اینجا مشغول آتش بازی برای اینکه مردم رو تشویق کنه تا بیشتر تو رستوران بمونن و بیشتر آبجو بخورن و بیشتر پول خرج کنن و صدای بلند موزیک راک و صدای خنده ی مردم که آبجو می خورن و خوش می گذرونن من از این دور دارم نگاشون می کنم و به موزیک دلخواهم( شجریان) گوش می کنم و از صدای آب و امواج و رنگهای درون آب و مردم خوشحال لذت می برم. من دوست دارم مردمی را ببینم که خوشحالن و هرگز به جنگ فکر نمی کنند و فقظ دوست دارند لذت ببرند و بدنشونو مختل نمی کنن و فقط دوست دارن خوشحال باشن. بزاریم اونا خوشحال باشن و من از تماشای آنها لذت می برم. یک جمله ای از ادواردئو گالینو هست که میگه: روی تابلو در رستورانی در مادرید است که .. لطفا آواز نخوانید، یک تابلو در ایستگاه قطاردر ریودوژانیرو نوشته لطفا با چرخاتون بازی نکنید.. چقدر خوبه که هنوز هستند کسانی که می خوانند و بازی می کنند”. بله خیلی خوبه که مردم زیادی هستند که با خودشون لذت می برند.
الان دیر وقت در شبه و من مجبورم چند عکس برای وبسایتم آماده کنم و و وسایلمو جمع کنم و بعد بخوابم. تصمیم دارم فردا صبح یک قایق تند رو بگیرم و برم به چامپون و فدا بعد از ظهر رکاب زدن به سمت بانکوک رو شروع کنم و توقف طولانی بعدی من در بانکوکه( همانطوریکه می دونید من نق ندارم این فقط تو فکرمه وا گر تغییر کنه.. تغییر می کنه و من باید آنچه که پیش میاد انجام بدم) تا ببینم چی پیش میاد