Green grouth and green business gathering in UNSCAP
[[{“type”:”media”,”view_mode”:”media_original”,”fid”:”1215″,”attributes”:{“class”:”media-image”,”height”:”170″,”style”:”float: left; margin-top: 4px; margin-bottom: 4px; margin-left: 8px; margin-right: 8px;”,”typeof”:”foaf:Image”,”width”:”300″}}]]As I wrote befor during the time which I was in Bangkok I had a chance to be in a seminar and have time to introduce my project.the following letter is what I said there.
In the name of GOD cereator of this universe and trees.
I am Mohammad Tajeran from Iran on my around the world tour on bicycle ……..
Green grouth and green business gathering in UNSCAP
[[{“type”:”media”,”view_mode”:”media_original”,”fid”:”1215″,”attributes”:{“alt”:””,”class”:”media-image”,”height”:”170″,”style”:”float: left; margin-top: 4px; margin-bottom: 4px; margin-left: 8px; margin-right: 8px;”,”typeof”:”foaf:Image”,”width”:”300″}}]]As I wrote befor during the time which I was in Bangkok I had a chance to be in a seminar and have time to introduce my project.the following letter is what I said there.
In the name of GOD cereator of this universe and trees.
I am Mohammad Tajeran from Iran on my around the world tour on bicycle. I graduated in Mechanical Engineering and 31 year old.I was cyclist for 10 years and after that mountaineer for 5 years.and by experiances which I have got from sports I started this trip.
I am cycling around the world with a vision which is WE NEED TREES and being within people and ask them to plant trees and care for them.during the time that I was climber I spent most of the time in Nature and I began to make relation with nature and specially with trees.I found that how they are important in our life and how they are great and how we can get many lessons from trees.the most important lesson which I have got from them is: Trees give everything to everybody without any jodgment.they dont care that who is taking and just they give their benefit to all.just they are giving and giving.
It was a strong reason that I became intrested to live with trees.however we need trees to have green earth and blue sky ,to have Oxygen and save our planet.thats why how trees became a missison for me and after that just I am traveling to send message of we need trees to all ,without considering their rate ,natunality,religion and ethnic.becuase we all need trees.I am doing it by planting tree along the way,but I cant plant 1000 of trees everywhere.so I found a way to get more effect.always I go to schools and ask the students to come and accompany and planting tree by their hand .it will remind in their mind and they can also teach their parents.in my view students are best subject to work on and we have to teach them. I have a suggestion to this gathering.through UN we can push the governments to put environment as a subject like mathematic and history and it canhas a workshop every year for planting tree.
Ok let tel about the thought of we need trees and cycling around the world.I have to say that it came just by itself as a bless from nature.I didnt think about it to find that “hey Mohammad go around the world and plant trees”it came by a dream,by a feeling and now I am doing it.I am happy ,I am too happy.2 years befor the trip,during a training program in climbing at night I felt something strange is coming.I sat on a ston and just I called my mother and I said her “mom eveything is changing in my life and my life is going to start new part of itself.I know nothing about it ,just I feel that getting there is very difficult ,please pray forme to overcome its difficulties.
Just 6 month after that the thought this trip and we need trees came and just I closed my own office and start to work on this project.making website ,preparing stuff and doing excercise towice a day.many people helped me to start.my swedish friends sent me tent and pannieer and my friends back home provided me other stuff and finally a couple from sweitzerland sent me 500$ and it was point of start.I am thanksful of all of them.
I began my trip 2th of December 2006 fromIran and I have cycled through Pakistan,India,Nepal Malysia and now I am in Thailand and in some cities I planted trees.
Just yesterday I realised that here is a seminar about environment by UNESCAP.thank you gave me time to talk as a person who love planet.you are doing your best to save planet for us..thank you .
Just let tel a short story from my trip.when I was in Kathmandu Nepal,I found a place which they care about childrens who born in preson and they have no home to live.they are construction new building for them and children planted 100 trees by their hand in the place.they plant everywhere that they liked and by their hand.just a day of planting my friend from Netherland told me that his mother like to give childrens fruit trees and she bought 14 fruit trees for them.they will eat fruit in future and enjoy and that mom will be blessed whith the energy from happy childrens.really that sence made me deeply happy. we need trees for green earth,for blue sky and for life.our life dependence on life of trees.even we need trees for peace.
Cultural divercity is the basic elemnt for chang and cooperation.I carry with myself cultur of Persian,Pasargad and Cyrus and I like to connect my cultur to culture of Confeciose,Mandarin,Roma and Ronecance and integrated respectful mutural freedom.
Just lasy month when I was in Malaysia ,I met my friend from USA who alsi is riding around the world.we decided to bike together for peace for a while.(you know how the political situation is between our countries).we cycled for peace and frindship for about 2 weeks and just on the last day we planted a tree in an Aids helpcenter in Kuantan for peace.3 days after our tree there was a meeting between Iranian and American embassador in Baghdad and they shaked hand after 27 years,just Rick sent me an email and he said ” hey brother our tree worked “
wish peace for people and greenness for earth
11 June 2007
صحبت در کنفرانس تجارت سبز در بانکوک
green growth and green business
همان طوری که قبلا نوشتم وقتی در بانکوک بودم امکان شرکت در یک سمینار را یافتم وموقعیت آن را پیدا کردم که پروژه خودم را معرفی کنم متن زیر را در آنجا خواندم
به نام خداوند خالق گیتی و درختان
من محمد تاجران از ایران ، در یک سفر دوردنیا با دوچرخه هستم. فارغ التحصیل رشته مهندسی مکانیک و 31 سال دارم. ده سال دوچرخه سوار بوده ام و پس از آن 5 سال کوهنوردی کرده ام. با تجربه هایی که از ورزش کسب نموده ام این سفر را شروع کردم.
من در حال رکاب زدن به دور دنیا هستم با این دید که ما به درختان نیازمندیم و با مردم باشم و از آنها بخواهم که درخت بکارند و از آنها مراقبت کنند.
در مدتی که کوهنورد بودم بیشتر وقتم را با طبیعت می گذراندم به خصوص با درختان. من به اهمیت درختان در زندگی انسان ها پی بردم و فهمیدم درختان چه عظمتی دارند و ما می توانیم درس های بزرگی از آنان بگیریم. درختان بی هیچ چشمداشتی به هرکسی ، همه چیزشان را می دهند. برای آنها مهم نیست چه کسی از آنها مراقبت می کنند، هر چه فایده دارند به همه می دهند. آنها همیشه در حال بخشیدن و بخشیدن هستند.
این دلیل بسیار محکمی بود که من به زندگی با درختان علاقه مند شدم. به هر صورت ما برای زمینی سبز و آسمانی آبی ، اکسیژن برای گیاهان به درختان نیاز مندیم.
به این صورت بود که پیام درختان برای من یک ماموریت شد .بعد از آن من مشغول سفر کردن هستم تا پیام ما به درختان نیاز داریم را به همه برسانم بدون توجه به ملیت ، مذهب ، نژاد و قوم آنها. چرا که ما همه به درختان نیاز داریم. من این کار را با کاشتن درختان در مسیر راهم انجام می دهم .از آنجاییکه من نمی توانم در هر جا 1000 درخت بکارم راهی پیدا کردم که نتیجه بهتری داشته باشد من به مدرسه ها می روم و از دانش آموزان می خواهم که با دستان خودشان با من همراهی کنند. این همراهی آنها باعث می شود که توجه به درختان در ذهن آنها ماندگار شود و همچنین به والدین خود هم نگهداری از درختان را یاد می دهند.
به عقیده ی من کار کردن روی دانش آموزان بیشترین اثر را می تواند داشته باشد من یک پیشنهادی به این گرد همایی دارم. از طریق سازمان ملل متحد ما می توانیم دولت ها را وادار کنیم که محیط زیست را همانند ریاضیات و تاریخ یک موضوع قرار دهند و هر ساله یک کارگاه درختکاری داشته باشند.
خوب حالا در مورد ایده ی ما به درختان نیازمندیم و رکاب زدن به خاطر آن می خواهم بگویم. باید بگویم این به وسیله ی خود طبیعت به من حرکت داده شد. من در مورد آن فکر نکرده بودم تا اینکه یک روز این پیام طبیعت به گوش من آمد” هی محمد برو دور دنیا و درخت بکار” این پیام بوسیله یک رویا ، بوسیله یک احساس به سراغم آمد و من هم اکنون مشغول به انجام رساندن آن هستم. من بسیار بسیار خوشحالم. دو سال قبل از آغاز سفر در حین یک دورهی آموزشی کوهنوردی در هنگام شب من احساس کردم یک چیز عجیبی به سراغم میاید. من روی یک تخته سنگ نشستم و به مادرم زنگ زدم و به او گفتم:مادر ، همه چیز در زندگی من در حال تغییر است و در حال آغاز قسمت جدیدی در خودش است من هیچ چیزی در مورد آن نمی دانم فقط می دانم خیلی مشکل خواهد بود ، لطفا برای چیره شدن بر مشکلات آن برایم دعا کن”. ا
درست شش ماه بعد از آن من دفتر کارم را بستم و کار روی این پروژه را شروع کردم. ساختن وبسایت ،آماده کردن وسایل سفر و روز دوبار تمرین کردن. اشخاص بسیاری برای شروع سفرم کمک کردند. دوستان سوئدی من برایم چادر و یک صندوق وسایل و بقیه دوستانم سایر وسایل مورد نیازم را تهیه کردند و در یک زوج سویسی 500 دلار برایم فرستاندن و این نقطه ی شروع بود من از همه ی آنها سپاسگزارم.
سفر من در دوم دسامبر 2007 از ایران شروع شد و من پاکستان و هندوستان و نپال و مالزی را رکاب زده ام و هم اکنون در تایلند هستم و در شهرهای بسیاری درخت کاشته ام.
روز گذشته متوجه شدم که اینجا سمیناری در مورد محیط زیست توسط UNESCAPدر اینجا برگزار شده است. از شما تشکر می کنم که این فرصت را در اختیار من نهادید تا بتوانم به عنوان فردی که گیاهان را دوست دارد حرف بزنم.
اجازه دهید یک داستان کوتاه از سفرم برایتان تعریف کنم. در کاتماندو،نپال یک جایی را یافتم که کودکان بی سرپرست را نگه داری می کردند و آنها مشغول ساختن ساختمان جدیدی برای آنها بودند و بچه با دستان خودشان 100 درخت کاشتند. آنها درختان را هر کجا که دوست داشتند با دستان خود کاشتند، درست یک روز بعد از آن درختکاری دوستم از هلند گفت که مادرش دوست دارد به بچه ها از میوه ی درختان خود بدهد و 14 درخت میوه برای آنها خریده است و آنها در آینده میوه ی آن درختان را خواهند خورد و از اینکه مادرشان به اینوسیله به آنها انرژی داده است خیلی خوشحال خواهند شد.
ما به درختان برای زمین سبز و آسمانی آبی برای زندگی نیازمندیم. زندگی ما به زندگی درختان بستگی دارد ما برای صلح هم حتی به درختان نیازمندیم.
فرهنگی که من با خودم دارم فرهنگ پارسی ، پاسارگاد و کوروش. من دوست دارم فرهنگ خود را با کنفسویوس ،مانداریان ، رم و رنسانس وبا احترام فراوان پیوند دهم برای آزادی.
در ماه گذشته وقتی در مالزی بودم یکی از دوستانم از امریکا را ملاقات کردم که او هم مشغول رکاب زدن دور دنیا است. ما تصمیم گرفتیم با هم مدتی برای صلح رکاب بزنیم.( شما حتما در مورد وضعیت روابط سیاسی بین دو کشور ما خبر دارید) ما برای صلح و دوستی حدود دو هفته رکاب زدیم و در آخرین روز در یک مرکز کمک به بیمارا ایدزی یک درخت به نام صلح در کوان تان کاشتیم. سه روز بعد از کاشتن درخت صلح ، ملاقاتی بین سفیرهای ایران و امریکایی در بغداد انجام گرفت و آنها بعد از 27 سال آنها با هم دست دادند، و ریک بلافاصله ایمیلی به من زد و گفت:” هی برادر درخت ما کار خودش را کرد” .ا
با آرزوی صلح برای مردم و سبزینگی برای زمین