Benno planted a tree (8th one )
Today we decided to take our bikes and get down from Fraser hill to Gap and plant a tree there and then I had to stay there to wait for a truck and Benno could come to KUL.we did due to all the way was down and just I needed to sit on my bike and do nothing to get down.after that in Gap we planted a tree which Benno bought it on the way ,it was Durian and we couldnt plant it on the hill due to cold weather.
So after that we planted our tree and just Benno left there and i staied there to take a truck and ……after a few minots I realised that Gap is on the top of the road and just I have to sit on my bike and go down to K.K.B ,already Benno had left there and I did like that.so nice due to I didnt miss that wonderful road and just I came down.
In K.K.B I could find a truck and I hiched to KUL and just directly I went to bike shop to repair my bike and now I have a fixed bike and tomorrow I can continue my way again.I found a very nice stuff by very chip price and it was wonderful.
Tonight I sent a sms to Benno and we had last dinner and I dont know if we can meet eachother or not very soon ,just I think I will meet him in Switzerland in next 2-3 years….who knows?
24 April 2007
بنو هشتمین درختش را کاشت
ما امروز تصمیم گرفتیم .دوچرخه هایمان را برداریم و از تپه ی فریسر به سمت گپ برویم و در آنجا درخت بکاریم و من باید در آنجا منتظر بمانم تا کامیونی از راه برسد و بنو می توانست به کوالالامپور برود. به دلیل سرازیری بودن مسیر ما توانستیم این کار را انجام دهیم .تنها می بایست سوار دوچرخه ام می شدم و برای پایین آمدن دیگر نیاز نبود کاری انجام دهم . پس از آن که به گپ رسیدیم درختی را که بنو در حین مسیر خریده بودیم با یکدیگر کاشتیم.و پس از آن بنو آنجا را ترک کرد و من در آنجا منتظر کامیون ماندم ….
چند دقیقه بعد متوجه شدم که گپ در بالا ی جاده قرار دارد و من فقط باید روی دوچرخه بنشینم و به سمت کی.کی.بی پایین بیایم .بنو زودتر آنجا را ترک کرده بود و من نیز باید همین کار را می کردم .بعلاوه به این شکل مناظر زیبای جاده را نیز از دست نمی دادم و بنابراین فقط پایین آمدم .در کی.کی.بی کامیونی پیدا کردم که مرا رایگان به کوالالامپور می رساند.و برای تعمیر دوچرخه ام از آنجا مستقیما به مغازه دوچرخه سازی رفتم.حالا دوچرخه ام تعمیر شده است و فردا می توانم دوباره به راهم ادامه دهم.وسیله ی بسیار خوب با قیمت بسیار مناسبی پیدا کردم .فوق العاده بود !! امشب اس ام اسی به بنو دادم و ما آخرین شام را باهم خوردیم.
نمی دانم آیا یکدیگر را بزودی ملاقات خواهیم کرد یا نه ..
تنها فکر میکنم که در طی 2-3 سال آینده او را در سوییس خواهم دید …
چه کسی از آینده خبر دارد ؟؟